دکتر احمد روستا آموزش توسعه فرایند ساخت و ساز 2

دکتر احمد روستا آموزش توسعه فرایند ساخت و ساز  2

بعد از آن اتفاق، در دوران تحصیلی روی موضوعی حساس بودم که آن به موضوع پایان نامه من تبدیل شد.عنوان پایان نامه دکترای من عوامل عوامل موفقیت و شکست شرکت­ها بود. در این راستا، من 2000 شرکت را مطالعه کردم و در کنار آموزنده بودن آن، به این نتیجه رسیدم که عوامل موفقیت و شکست اتفاقات و مسائل خیلی عجیب نیست بلکه تماما نکاتی ساده و بدیهی است. انقدر ساده که افراد آنها را جدی نمی­گیرند و یا برعکس، آنقدر به نکات ساده و ریز داده ها توجه شده که منجر به یک تحول و موفقیت چشمگیر شده است. افراد نباید برای موفقیت به دنبال مدل­های پیچیده باشند. باید به دنبال نکاتی بود که تا به حال روی آنها حساس نبوده­اند. حساس شدن به این نکات می­تواند فرصت های جذاب و موفقیت­آمیزی ایجاد کند.

در طول زندگی، چه در دوره­ای که در عمل با الفبای این مسائل آشنا شدم و چه در دوره­ دکترا بارها به این موضوع اشاره کردم که اغلب انسان­های موفق و بالاتر از آن، سعادتمند، کسانی هستند که به بسیاری از مسائل توجه می­کنند که دیگران به آنها بی­توجه هستند و آنها نکاتی کاملا بدیهی و ابتدایی زندگی است. اگر به این موضوع دقت کنیم، می­بینیم که گاهی حتی در یک برخورد ساده با انسان­ها حتی در نوع سلام و احوالپرسی در ارتباط­های اولیه و ظرافت­های رفتاری می­تواند آثار جالب و طولانی مدت روی زندگی بگذارد که لازمه آن، تیزبینی، ریزبینی و کنجکاویست. انسان موفق کسی است که با این 3 ویژگی بتواند هوشمندتر، هدفمندتر و سریع­تر از دیگران برروی عوامل ندید گرفته شده توسط آنها تمرکز کرده و به موفقیت دست پیدا کند.

دوره دانشکده من در مدرسه عالی بازرگانی پر از خاطره بود. هر روز الفبای بازرگانی را از اساتید، دانشجویان و مردم آموختم و این امر در دوره فوق لیسانس و دکترا حالت پیشرفته تری پیدا کرد. خوشحال هستم که موضوع پایان نامه­ام با جامعه­شناسی، رفتارشناسی، روان­شناسی، ارتباطات و بازاریابی تلفیق شد. در واقع برای دستیابی به موفقیت نمی­توان تک­بعدی بود. باید تمامی این مباحث را بررسی کرد و دید که چرا عده­ای موفق و عده­ای ناموفق هستند.

در کارهای مشاوره، تحقیقاتی و مطالعاتی بنده همیشه سه سوال حاکم است:

1- چرا عده­ای از مردم از ما می­خرند؟

2- چرا عده­ای از مردم از ما نمی­خرند؟

3- چه کنیم که عده بیشتری از مردم از ما بخرند ؟

در واقع چرا عده­ای از مردم شما را قبول دارند و به شما اعتماد می­کنند؟ قطعا یکسری از عوامل مثبت وجود دارد و اصلی­ترین این دلایل شخص شماست. عوامل اخلاقی، رفتاری، درستکاری، خوش­قولی،خوش نامی و … اینکه چرا مردم از شما خرید نمی­کنند شاید عواملی بسیار ساده بوده که روی آنها تمرکز نکردید تا فکر کنید و اصلاح کنید. این دلایل و عوامل بایدها و نبایدها را تشکیل می­دهند. اما پاسخ به سوال سوم که چه کنیم که بیشتر بخرند راهکار ماست. بنابراین با سه سوال ساده اما کلیدی می­توان در هر حوزه و حرفه راهکار پیدا کرد و منتظر راهکار از طرف دیگران نبود.

یک نکته اساسی این است : هیچ کس نزدیک­تر از خودتان به شما نیست. خودممیزی و خودشناسی می­تواند آغازگر هر تحولی باشد. همیشه این سه سوال را در هر حوزه ای که تصمیم به تحول در آن دارید، تکرار کنید. دلائل و عوامل متفاوت اما مسیر یکسان است. از ریشه­یابی و عارضه­یابی، خودشناسی و خودیابی شروع شده و به تحولات گوناگون ختم می­شود و هیچگاه متوقف نخواهد شد. در واقع تحول در زندگی آغاز دارد اما پایان ندارد. هر زمان در هر مرحله از زندگی اگر تصمیم به تحول، دگرگونی و موفقیت داشتید، آن نقطه آغاز شماست ما هیچ­وقت نقطه پایانی برای آن درنظر نگیرید و تا وقتی زنده هستید در این مسیر باقی بمانید. چون انسان موجودی کمال­گراست و نباید به حس سیری برسد. از دید من پیری یعنی سیری! اگر یک روز از خواب بلند شدید، 20 ساله یا 80 ساله تفاوتی ندارد، دو واژه از زندگیتان کم رنگ شد یعنی پیر هستید. این دو واژه نیاز و جستجو است. هیچ وقت نگویید دیگر به چیزی نیاز ندارم. ما همه تا زنده هستیم، نیاز داریم مفیدتر و موثرتر باشیم. وجود داشته باشیم. نقش­آفرین و ارزش­آفرین باشیم. نیاز عاطفی، اقتصادی، اجتماعی و … مربوط به سلسله مراتب نیازهای انسان همیشه با ما همراه هستند. همیشه به دنبال نیازی باشید که به خاطر آن مجبور به حرکت و جستجو باشید، بگردید، بیابید و بسازید. آن زمان است که می­بینید چه احساس خوبی دارید. حسی که من اسم آن را حس و حال زندگی گذاشته­ام. اگر این حس و حال زندگی در شما ایجاد شد، پنج حس شما حساس­تر می­شود. این زمانی است که یک انسان پویا و جویا برای یافتن و ساختن تازه­ها هستید. از عوامل این حس زندگی حس ششم، شهود، اشراق و حس پویایی است.

سال ها قبل شعار دانایی تواناییست در دنیا ورد زبان همه از اساتید و کارشناسان تا مردم عادی شده بود. سمیناری در شهر مشهد داشتم. بحث من در زمینه بازاریابی بود اما بارها از اساتید این جمله را شنیدم. من بحثم رو عوض کردم و گفتم: دوستان! هیچ دقت کردید در کجا نشستید؟ در خطه­ای که بیش از 900 سال قبل یک ابرمرد ایرانی جذاب­ترین، رساترین، گویاترین و کوتاه­ترین پیام را به ما داده و این است.

توانا بود هر که دانا بود ، ز دانش دل پیر برنا بود

این پیرمرد عاشق زبان پارسی گفته دانایی علاوه بر اینکه باعث توانایی می­شود، باعث برنایی نیز می­شود. برنایی یعنی شادابی، جوانی، طراوت و حس زندگی. اگر واقعا بخواهیم یک جامعه موفق داشته باشیم، باید این مثلث را جدی بگیریم. اما نه ادای دانا و مدرک بلکه درک و معرفت که با دانایی روز و توانایی روز منطبق بر واقعیت­ها باعث ایجاد یک جامعه، سازمان و انسان شاداب، پرامید، امیدآفرین،اثرگذار و اثربخش است. در نتیجه ی این دانایی، ما، سازمان و جامعه به جای دائما نالیدن، سعی می­کنیم به داشته­هایمان ببالیم. در واقع این تمرینی است که اگر شروع شود با مثبت نگری و راه­حل یابی نه مانع­تراشی و تهدیدبینی همراه می­شود. اگر در کل دنیا به افراد موفق بنگرید، میبینید که نه دلایل عجیب و نه مدل پیچیده­ای در میان است، بلکه فقط به این نکات توجه شده است.

د من اگر سازنده هستم که در طراحی، ساخت و ساز و داد و ستد یک چهره شدم، یادگرفتم که خوب بودن و دانایی در این زمینه را باور کردن لازمه کار است. باید برای رقابت تواناتر از دیگری باشم. پس به قابلیت و مزیت فکر کرده و باید برنا و پویا باشم. فردی با این مشخصات ناخوداگاه انرژی بالایی دارد که آن را به دیگران نیز ارائه می­دهد. در این میان زندگی فقط خواستن، دانستن و توانستن نیست. در کنار این 3 اصل، یک مثلث جدید اضافه می­شود. برخواستن، یافتن و ………..   ساخت و ساز این است که ما چطور این اصول را ترکیب کنیم که توام با باور و اصیل باشند. انسان­های موفق کسانی هستند که اصالت دارند. به دنبال نقش بازی کردن نیستند چون زمان آن محدود است اما اصالت یک پدیده استراتژی و بلندمدت تا آخر عمر است. اینجاست که باید نگاه کنیم اصالتا من کیستم؟ به دنبال چه چیز می­گردم؟ ارزش­ها برای من کدامند؟ نگرش من به پدیده زندگی، کسب و کار، دادوستد و انسان­ها چیست؟ جواب این سوالات اگر کنار هم قرار بگیرند به یک واقعیت می­رسیم. موفقیت و خوشبختی حاصل توجه به نکات ساده است. تا می­توانید روی این نکات تمرکز کنید و بعد می­بینید که چه فرمول­هایی برای خوشبختی و موفقیت داشتید و نخواستید که به آنها توجه کنید.

بهترین حرکت در الگوشناسی برای انسان از یک جوان تا یک سالمند، خود شناسیست. اولین الگوی شما، موفقیت خود شماست. چرا ما همیشه بهترین عوامل موفقیت را در دیگران جستجو می­کنیم؟ دیگران با ما تفاوت­های بسیاری دارند و ما باید ابتدا از خودمان شروع کنیم. کدام انسانیست که موفقیتی نداشته و یا احساس خوشبختی نکرده است؟

 ما همه چیز را در دیگران می­بینیم اما نمی­خواهیم آنچه در خودمان هست را پیدا کنیم. از روزی که زندگیتان را به خاطر می­آورید چندبار زمان گذاشتید تا علل موفقیتتان در کنکور، در انتخاب یک رشته تحصیلی و یا در ازدواج و هر نوع ارتباط دیگر را بررسی کنید؟ و این کار را انجام دهید و نتایج را تبدیل به یک کتابچه کرده و همواره بخوانید. علل و عوامل عدم موفقیت و سعادتمندی چه بوده است؟ این علل یا بایدو نبایدها به عملکردها تبدیل می­شوند. بعد از به­دست آمدن این عملکردها باید بهینه یابی کرد. باید دید افراد دیگری که در رشته شما موفق هستند چه کرده­اند. عوامل موفقیت آنها را نیز جمع­آوری کنید. در کنار این دستاوردها، نظرات دنیای علم و کارشناسان را نیز درباره موفقیت ببینید. در انتها به یک مدل بسیار مفید برای زندگی دست پیدا کرده­اید

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.